بعد از ظهر روز شنبه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، نشست تخصصی بررسی کتابهای تفسیرحضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) در غرفهی انتشارات انقلاب اسلامی در سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با اجرای حجتالاسلام و المسلمین حمید سبحانی صدر و با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین مسعود تاجآبادی برگزار شد.
حجتالاسلام و المسلمین تاجآبادی در این مراسم در پاسخ به سوال مجری مبنی بر روش و گرایش تفسیری رهبر معظم انقلاب(مدّظلّهالعالی) اظهار کرد: گرایش تفسیری در واقع دغدغههای یک مفسّر است؛ به عنوان مثال، گرایش تفسیری آن دسته از مفسّران که دغدغههای ادبی دارند، گرایش ادبی است و این دسته از مفسران نوعاً در تفسیر قرآن کریم به دقائق ادبی میپردازند یا آن مفسّرهایی که دغدغهی مسائل علمی را دارند، آیاتی که نوعاً گرایش علمی دارد و ناظر به مباحث طبیعت و علم اجتماعی است در ذهنشان برجسته میشود و به تفسیر آنها میپردازند. مفسری که دغدغه فقهی دارد نیز، سعی بر به دست آوردن احکام از قرآن دارد.
وی ادامه داد: گرایش تفسیری مقام معظم رهبری(مدّظلّهالعالی) تربیتی و اجتماعی است یعنی در تحلیل آیات قرآن به دنبال کشف حقایقی هستند که قرآن کریم برای شکلگیری یک جامعهی آرمانی معیّن کرده است و در حوزه تربیتی نیز به نکات تربیتی قرآن کریم میپردازند که در رشد روح و جان و روان انسان موثر است.
تاجآبادی گفت: گرایش تفسیری مقام معظم رهبری تلفیقی از گرایش اجتماعی و تربیتی است و ایشان در آیات قرآن به دنبال آموزههای اجتماعی و بنیانها و مبانی فکریای هستند که یک جامعه را آرمانی میکند و ایشان حقایق مربوط به اهداف متعالی جامعه و الزامات، آسیبها، خطرات، دشمنان داخلی و خارجی یک جامعه آرمانی را از قرآن کشف میکنند و با نگاه روز، در جامعه اسلامی خودمان، از این حقایق الهام گیری میکنند.
وی افزود: ایشان در تفسیر قرآن یک مبنای اجتماعی دارند و معتقدند که رسالت انبیاء صرفاً این نیست که تکتک افراد را تربیت کنند، بلکه آمدهاند تا یک جامعهی آرمانی بسازند و در درون این جامعهی آرمانی، طیف عظیمی از انسانها و کلّ جامعه تربیت و هدایت شوند. به همین جهت ایشان معتقدند که حرکت انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) با حمایت مردم، یک رسالت الهی است و انقلاب ما از حیث ماهیت و هدف، تفاوتی با انقلاب پیامبر اکرم(ص) ندارد بنابراین میفرمایند همهی آموزههایی که در قرآن برای جامعهی نبوی آمده قابل انطباق بر جامعهی اسلامی ما است و هشدارهایی که قرآن به جامعهی نبوی داده عیناً مانند هشدارهایی است که به جامعهی ما باید داده شود.
این استاد تفسیر ادامه داد: رهبر معظّم انقلاب معتقد هستند که آفتها و دشمنان درونی و بیرونی و روشهای دشمنان اسلامستیز که قرآن به آنها اشاره کرده، قابل درس گرفتن برای جامعهی امروز ما است. ایشان قرآن را یک نقشهی جامع و روشن برای نظام اسلامی و جامعهی دینی ما میدانند و میفرمایند تمام وعدههایی که خداوند به پیامبر اکرم(ص) داده تا زمانی که در آرمان این نظام و انقلاب باشیم، برای ما نیز صدق میکند.
وی خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری(مدّظلّهالعالی) میفرمایند پیروزی انقلاب اسلامی ایران از جایی شکل گرفت که دشمنان فکرش را هم نمیکردند و دشمن تصور میکرد که ایران نمیتواند روی پای خودش بایستد اما خداوند متعال چنان یاری کرد که پیروزی انقلاب در شرایطی رخ دهد که دشمنان فکرش را نمیکردند.
حجتالاسلام والمسلمین تاجآبادی تصریح کرد: ما در گرایشهای تربیتی دو نوع مفسر داریم، یک نوع مفسر که از آیات اخلاقی و تربیتی، نکته تربیتی استنتاج میکند، یک دستهی دیگر از مفسران نیز از آیات اجتماعی، نکات اجتماعی را اکتشاف و استخراج میکنند اما مقام معظّم رهبری از آیات تربیتی، نکات اجتماعی و از آیات اجتماعی نیز نکات تربیتی کشف و استنتاج میکنند.
وی با ارائهی مثالی گفت: مثلاً در سوره حمد در آیهی «ایاک نعبد و ایاک نستعین» ایشان تفسیر میکنند که اصولاً عبودیت خداوند دو محور دارد که شامل نفی بندگی غیرخدا و سرسپردگی به پروردگار عالم است و ایشان میفرمایند تا زمانی که انسانها بندگی غیرخدا را رها نکنند به «ایاک نعبد» نخواهند رسید. در بخش دیگری، مقام معظّم رهبری میفرمایند تا زمانی که نتوانید از زیر استکبار سلطهجویان بیرون بیایید، نمیتوانید عبادت کنید و بندگی شما، حقیقی نیست. ایشان میافزایند که اگر تابع کسانی شوید که شایستگی رهبری فکری و دینی مردم را ندارند، نمیتوانید بگویید ایاک نعبد و اگر خود را از هوای نفس نجات ندهید بازهم نمیتوانید بگویید ایاک نعبد و ایاک نستعین. پس زمانی میتوانید بندگی خداوند را بکنید که در این سه حوزه بتوانید از بندگی غیر خدا، دوری کنید.
بیشتر ببینید: ?آشنایی و تحلیل اندیشههای قرآنی رهبر معظم انقلاب
این قرآن پژوه خاطرنشان کرد: قواعدی که پروردگار برای شکل گیری یک تمدن اسلامی نوین معرفی میکند بر پایه سنتهای تکوینی و اجتماعی است و حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) میفرمایند تا زمانی که سنتهای اجتماعی قرآن را نشناسیم و به عمق آنها نرسیم نمیتوانیم جامعهی آرمانی تشکیل دهیم لذا در تفسیر دو سورهی «حشر» و «صف» به سنتهای الهی پرداختهاند و ارتباط بین این سنتهای الهی در سورهها را نیز مشخص کردهاند.
وی دربارهی روش تفسیری مقام معظّم رهبری(مدّظلّهالعالی) تصریح کرد: در تفسیر قرآن کریم، یک روش تفسیری و یک شیوه تفسیری داریم. در روش تفسیری، مفسّر مشخص میکند که منبع فکری او برای فهم آیات قرآن، چیست. روش مقام معظّم رهبری «قرآن به قرآن» است یعنی از آیات قرآن برای فهم قرآن استفاده میشود.
وی در پاسخ به این سوال که چرا در کتب تفسیری رهبر معظّم انقلاب(مدّظلّهالعالی) برخی سورهها گزینش شدهاند، تشریح کرد: نزول سورههای قرآن متناسب با حرکت و جریانی بود که پیامبر اکرم(ص) شکل دادند. حرکت از مکّه آغاز شد و در مکّه بیشتر مباحث اعتقادی، توحیدی و معاد مطرح میشد اما زمانی که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کردند و حکومت و نظام تشکیل دادند، لازم بود که قرآن کریم در این حوزه ورود پیدا کند و مبانی یک جامعهی آرمانی و اهداف و آسیبهایش را ترسیم کند و این مسائل نوعاً در جزءهای ۲۷ و ۲۸ قرآن آمده است و لذا مقام معظّم رهبری، بیشتر تفسیر سورههای جزء ۲۷ و ۲۸ قرآن را ارائه کردهاند. ایشان در زمان آغاز نگارش تفاسیر، دغدغهی مبارزه با طاغوت و تشکیل نظام اسلامی را داشتند و در آن زمان به این فکر بودند که اگر انقلاب اسلامی پیروز شد باید یک منظومهی فکری برآمده از قرآن داشته باشیم و لذا سورههای اجتماعی قرآن را برگزیدند تا از آنها برای ادارهی نظام اسلامی بهرهبرداری شود.
وی دربارهی روش تفسیری مقام معظّم رهبری(مدّظلّهالعالی) تصریح کرد: در تفسیر قرآن کریم، یک روش تفسیری و یک شیوه تفسیری داریم. در روش تفسیری، مفسّر مشخص میکند که منبع فکری او برای فهم آیات قرآن، چیست. روش مقام معظّم رهبری «قرآن به قرآن» است یعنی از آیات قرآن برای فهم قرآن استفاده میشود.
تاجآبادی دربارهی شیوه تفسیری رهبر انقلاب نیز گفت: شیوه ایشان برای تفسیر قرآن، این گونه است که ابتدا ترجمهی دقیقی از آیه دارند و این ترجمه، تحت اللفظی نیست سپس با توجه به اشرافی که به قرائات دارند، اختلاف قرائات را بیان میکنند و سپس غرض و موضوع محوری سوره را مشخص میکنند و دید جامع اجمالی اولیه از یک سوره به خواننده ارائه میکنند و سپس به صورت اجمالی اقوال مفسران را طرح میکنند. بعد از آن، واژگان آیه را تحلیل و تبیین میکنند و در مرحلهی بعدی، مفاد آیه و پیام کلی آن را بیان میکنند و در قدم آخر نیز نکات تربیتی و اجتماعی موردنیاز جامعه را استنتاج و بیان میکنند.
وی افزود: استفاده از آیات مشابه در قرآن برای فهم قرآن، روش اهل بیت (ع) بوده و حضرات معصومین(ع) با این روش قرآن را تفسیر میکردند البته این روش بعدها منسوخ شده بود و مرحوم علّامه طباطبایی این روش را بازآفرینی و روشی جامع و متقن ارائه کردند.
وی خاطرنشان کرد: حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) میفرمایند که مقالات علمی برای تفسیر قرآن، مورد استفاده نیستند زیرا دادههای علمی، ثابت نیستند و دائما تغییر میکنند و بنابراین اگر این دادهها را مبنای تفسیر قرار دهیم، امر غیرقطعی را بر مفاد آیه تحمیل کردهایم بنابراین این کار را نمیکنند؛ اما اگر دادههای بشری برای روشن کردن مفاد یک آیه کمک کند، از آن برای تفسیر میتوان استفاده کرد.
وی در پاسخ به این سوال که جایگاه روایات در روش تفسیری قرآن به قرآن چیست؟ بیان کرد: تفاوتهایی بین تفسیرهای دیگر با تفسیر مقام معظّم رهبری(مدّظلّهالعالی) وجود دارد مثلاً ایشان به دنبال این نبودند که جامعیت و گستردگی تفسیر المیزان را دنبال کنند. روش تفسیر قرآن به قرآن یک طیف است که اگر در راس این طیف، تفسیر المیزان و روش قرآن به قرآن علامه طباطبایی را قرار دهیم، تفسیر مقام معظّم رهبری(مدّظلّهالعالی) در این طیف قرار میگیرد.
این قرآنپژوه در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر نقش روایات در تفسیر قرآن ابراز داشت: در تفسیر نسبت به روایات سه رویکرد کلی داریم. یک رویکرد را «روایتبسندگی» یا «حدیثگرایی» مینامیم که عدهای از مفسران اهل سنّت یا برخی علمای اهل شیعه پیرو این رویکرد و معتقد بودند که قرآن را باید با روایت تفسیر کرد. رویکرد دوم را میتوان «قرآنبسندگی» نامید که در آن، مفسّران به طور کلی روایات را کنار میگذارند اما دسته سوم، مفسّرانی هستند که اعتقاد دارند علاوه بر اینکه باید قرآن را با قرآن تفسیر کنیم، به روایات نیز نیاز داریم و نیاز ما به روایات این است که فهم ما را از قرآن تایید میکند.
وی اضافه کرد: مقام معظّم رهبری(مدّظلّهالعالی) نیز از روایات نوعاً در این محدوده استفاده میکنند یعنی آیه را با آیات دیگر تفسیر میکنند و سپس روایات را به عنوان مصادیق آیه اشاره میکنند.
تاجآبادی در پاسخ به سوال مجری مبنی بر تطبیق مفاد آیه در جوامع مختلف، گفت: یکی از روشهای تفسیری حضرات معصومین(ع) این بوده است که آیات مختلفی که در جنگهای مختلف نازل شده را با حوادثی که در زمان خودشان رخ میداد، تطبیق میدادند. به عنوان مثال در آیه ۱۲ سوره توبه آمده است: “وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ ۙ ” به این معنا که اگر آنها که با شما پیمان بستند، نقض پیمان کردند و بر ضد دین شما اقدام کردند، با آنها که ائمهی کفرند، مقاتله کنید. سوره توبه در سال نهم هجرت نازل شد و قرآن کریم مشرکان قریش و همپیمانانشان را به دو دسته تقسیم میکند؛ یک دسته نقض پیمان کردند که قرآن میفرماید با آنها پیمانی نداشته باشید و به آنها فرصت بدهید که ایمان بیاورند و یا هجرت کنند و اگر ایمان نیاوردند و هجرت نکردند با آنها مقاتله کنید. دسته دوم مشرکانی هستند که با پیامبر اکرم(ص) عهد کردند که تعرضی به مسلمین نکنند. قرآن میفرماید اگر این افراد نقض پیمان کردند با آنها قتال کنید.
وی گفت: بعد از نازل شدن این سوره، آنها که پیمان بسته بودند و نقض پیمان نکرده بودند، با پیامبر اکرم(ص) بیعت کردند و مسلمان شدند اما در جنگ جمل زمانی که دو لشکر مقابل یکدیگر قرار گرفت امیرالمؤمنین(ع) در مقابل زبیر و طلحه قرار گرفتند و گفتند چرا بیعت خود را با من شکستید و آیهی “وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ ۙ ” را قرائت کردند و به اصحاب فرمودند که مصداق این آیه و ائمهی کفر این لشکر هستند.
منبع/پایگاه انتشارات انقلاب اسلامی
ثبت دیدگاه